حدود یک هفته پیش، ناهار دعوت دو تا از دوستانم بودم. بعد از اینکه از کار، ت، آینده مبهم، زندگی و . صبحت کردیم، صحبت از فیلم شد و اینکه تازگی چه فیلمی دیدی و . از پایان آبکی سریال بازی تاج و تخت» حرف زدیم و اینکه این سریال دچار سندروم ماه رمضان» شده است! فصل آخر این سریال در ماه رمضان عرضه شد و با توجه به اینکه اکثر سریال های ماه رمضان حتی اگر شروع خوبی داشته باشند پایانی سرهم بندی شده دارند، بازی تاج و تخت هم به این بیماری دچار شده بود و. وقتی بحث به سریال رسید من حرفی برای گفتن نداشتم چرا که اغلب ترجیح می دم چند تا فیلم خوب ببینم تا اینکه یک سریال را دنبال کنم و. نهایتا تحت تاثیر حرفهایشان قرار گرفتم و با شنیدن اینکه سریال ها طولانی نیست و یک فصل بیشتر ندارد خام شدم و یک هارد پر از فیلم و سریال امانت گرفتم و . دو روز وقت گذاشتم و مینی سریال چرنوبیل» را که یک درام تاریخی جذاب بود دیدم و. وقتی این سریال تمام شد، یک نگاهی به فولدر سریال ها انداختم! یک عنوان من را به خود جذب کرد و آن چیزی نبود جز کوچک دروغ های بزرگ» . در دو روز هفت ساعت وقتم را صرف دیدن مینی سریالی کردم که بیشتر به یک فیلم سینمایی منسجم، محکم، شیک، درام، ترسناک و طنز شبیه بود و . این سریال به اولین سریالی که دیده بودم شباهت زیادی داشت. چرا که این سریال نیز همچون سریال ن خانه دار افسرده حال» با محوریت قرار دادن زندگی یک سری زن خانه دار دربارهی همان چیزی است که ما هر روز خدا با تلاش برای به دست آوردن آن بیدار میشویم: زندگیای ایدهآل . اینکه سریال دربارهی زندگی یک سری مادر تجملاتی و خوشپوش است که پشت سر یکدیگر غیبت میکنند و برای دشمنانشان افاده میآیند و . باعث نشده است تا با یک اثر خاله زنکی سخیف روبرو باشیم، بلکه با درامی جناحی روبرو هستیم که طوری به تمام کاراکترهای اصلی و فرعیاش به عنوان یک سری انسان» میپردازد و تمام ضعفها و وحشتها و زیباییها و اشتباهات و تاثیری را که روی یکدیگر میگذارند، مورد بررسی قرار میدهد که بعضیوقتها از شدت واقعگرایانهبودن و توجه به جزییات، نفس بیننده را حبس میکند و . شخصیت های سریال برخلاف تمام ناز و نعمتهایی که دارند، از مشکلاتی رنج میبرند که دربارهی همهی آدمهای دنیا واقعیت دارند؛ تنهایی، افسردگی، نیتی، فرزندان طغیانگر، رابطههای شویی سرد، وحشتِ از دست دادن کنترل زندگی، بحرانهای میانسالی و . سریال دربارهی همان چیزی است که در تکتک دقایق زندگیمان وجود دارد؛ دربارهی دروغهایی که هرروز به خودمان یا دیگران میگوییم. دربارهی دروغی که به خودمان دربارهی توانایی دستیابیمان به یک زندگی ایدهآل میگوییم. دربارهی نگاههای حسرتآمیزمان به دیگران، چیزهایی که با نگاه کردن به آنها در دلمان میگوییم و . ما هیچوقت مشکلات دیگران را در خلوتهایشان ندیدهایم یا توانایی وارد شدن به درون ذهن آشوبزدهشان را نداریم پس فقط ما مشکل داریم و . ما توانایی حس کردن سیاهترین و عمیقترین احساسات خودمان را داریم، اما به ندرت میتوانیم چیزی را احساس کنیم که در ذهن دیگران میگذرد، پس خیلی راحت آنها را به عنوان بیگانههایی میبینم که ما را نمیفهمند و . اینکه هیچوقت به این فکر نمیکنیم که ما برخلاف جایگاه و طبقه و تفاوتهای ظاهریمان، انسان هستیم و همهی انسانها از سیمپیچی روانی یکسانی بهره میبرند، کاری میکند تا در اوج نزدیک بودن به دیگران از لحاظ فیزیکی، در درک آنها شکست می خوریم و . فقط وقتی متوجه شویم که به هیچوجه زندگی ایدهآلی وجود ندارد و آدمها همه درگیر زندگی یکسانی هستند، آن وقت خیلی راحت میتوانیم خودمان، دنیا و ساکنانش را درک کنیم و . شاید بتوان گفت برخی از بهترین لحظات سریال جایی است که آنها مجبور میشوند احساساتی که به زور مخفی نگه داشته اند، را برای یکدیگر فاش کنند و . اما در این سریال سکوت شخصیت ها هم پر از حرف است چرا که با این سکوت به تاریکی آزار دهنده ای که در عمق وجودشان ریشه دوانده است اشاره می کنند و . دیدن این سریال مثل این است که من دارم از بیرون به داخل نگاه میکنم. یا مثل این است که به این زندگی نگاه میکنم و در این لحظه همهچیز فوقالعاده است، اما این زندگی کاملا به من تعلق نداره» و .
سریال ,یک ,زندگی ,اینکه ,دربارهی ,چیزی ,این سریال ,است که ,که به ,یک سری ,که در
درباره این سایت